پنجاه سال عبادت

مرجع وصیت نامه و دست نوشته شهدا

وصیت نامه شهید علی تجلایی

ای امام ، ای رهبر امت ، و ای پدر روحانی که با بیان خود نفوس طاغوتی ما را تزکیه نمودی ، بدان ، تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم و تا آخرین دم حیاتم ، مقلد و مأموم تو هستم.

به خدا سوگند، یک لحظه از این عهد و پیمانی که با تو بسته ام ، نظرم برنخواهد گشت و آخرین قطره خونی که از بدنم بیرون ریزد ، نقش « خمینی رهبر » خواهد بست.

زیرا که من این وفاداری را از مکتب کربلا, از پرچمدار اباعبدالله (ع) آموخته ام و عینیت این وفاداری را از سیدمان و مولایم شهید آیت الله بهشتی آموخته ام.

پدر و مادر عزیزم که غم و اندوه شهادت برادرم مهدی از دل شما بیرون نرفته ، مبادا از شهادت من و برادرم متأثر شوید و هر چه گریه می کنید ، گریه بر مصیبتهـای سرور شهیـدان و اهل بیت او بکنید.

خوشحال باشید که در سایه برنامه های تربیتی اسلام ، توانستید فرزندانی را در خط ولایت و امامت بپرورانید … نه تنها برای مهدی و من و دیگر شهیدان گریه نکنید ، بلکه گور و مزار ما را هم جستجو مکنید . به این بیاندیشید که ما برای چه شهید شدیم و چه راهی را برای رسیدن به مقصود و معبود خود برگزیدیم … . دعا کنید که خداوند متعال از گناهانم درگذرد.

همسرم ! می دانم پس از من بایستی مشکلات زیادی را در تربیت و بزرگ کردن فرزندان بدون پدر متحمل گردی بشارت بزرگی است برای شما که خداوند رحمان – اگر توفیق شهادت نصیب این بنده گناهکار بنماید – آنچنان که وعده فرموده ، سرپرست اصلی شما خواهد بود که این نعمت و رحمت ، شامل کمتر خانواده ای می شود. شکرانه این نعمت ، صبر و استقامت در برابر مشکلات و عبودیت کامل به درگاه خداوند متعال می باشد . به جامعه نشان بده که چگونه می توان در عمل ، پیرو حضرت فاطمه زهرا (س) و دخترش زینب (س) بود و هم مادری خوب بود و هم پیام رسانی آتشین که پیامش تاریخ بشریت را تکان دهد.

دخترم می دانم که حالا کوچکی و مرا به یاد نمی آوری ولیکن دخترم ، وقتی که بزرگ شوی حتماً جویای حال پدرت و علت شهادت پدرت خواهی بود . بدان که پدرت یک پاسدار بود و تو نیز باید پاسدار خون پدرت باشی.

دخترم ! می دانم یتیمانه زندگی کردن و بزرگ شدن در جامعه مشکل است ولیکن بدان که حسین و حسن و زینب یتیم بودند . حتی پیامبر اسلام نیز یتیم بزرگ شد . دخترم ! هر وقت دلت گرفت ، زیارت عاشورا را بخوان و مصیبتهای سرور شهیدان تاریخ ، حسین (ع) را بنگر و اندیشه کن … . امیدوارم که در آینده وارث شایسته ای برای پدرت باشی . پروردگارا مرا و فرزندانم را برپادارنده نماز قرار ده و دعایم را بپذیر.

برادران پاسدار امیدوارم با بزرگواری خودتان این بنده ذلیل خدا را عفو وحلال کنید. سفارشـی چنـد از مولایمـان علـی (ع) بـرای شمـا دارم ، باشـد کـه راهنمـای شمـا باشـد در امـر پاسداریتـان.

در همه حال پرهیزگار باشید و خدا را ناظر بر اعمال خود بدانید

یاور ستمدیدگان و مستمندان جامعه و یاور تمامی مستضعفین باشید . مبادا یتیمان و فرزندان شهدا را فراموش کنید.

در راه تحقق اهداف این انقلاب آزادی بخش ، از جان و مال خود دریغ نکنید

سلسله مراتب و اطاعت از مسئولان را با توجه به اصل ولایت رعایت کنید

در هر زمان و هر مکان ، با دست و زبان و عمل ، امر به معروف و نهی از منکر کنید

برادران مسئـول اگر به طـور مستمـر در جهت پیشبـرد اهداف انقلاب ، شبـانه روز فعالیت می کنید ، عدالت در کارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید.

اگر این مرز شکسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد ، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد. عدالت را فدای مصلحت نکنید.

پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات و نیازهای زیردستان بکوشید . در قلب خود ، مهربانی و لطف به مردم را بیدار کنید . طوری رفتار نکنید که از شما کراهت داشته باشند.

موفقیت شما را در جهاد درونی و جهاد آزادیبخش از خداوند متعال خواهانم . رفتن به جبهه ها و دفاع از کیان اسلام و قرآن برای مردان خدا تکلیف و امتحان بزرگی محسوب می شود.

زیرا جبهه آزمایشگاه مردان خداست … برای این آزمایش ، بایستی از تمام وابستگی مادی و غیر خدا گسست و عاشقانه به سوی خدا شتافت.

از بدو انقلاب ، رسیدن به لقاءالله و ریخته شدن خونم در پای درخت اسلام برایم اصل بوده و هست . جبهه آسان ترین و نزدیک ترین صراط برای رسیدن به این اهداف است . همه وقتی فهمیده اند که می خواهم به عنوان تک تیرانداز در عملیات شرکت کنم ، مرا نصیحت می کنند و مشکلات زندگی و فرزندانم را به من گوشزد می کنند و سعی می کنند ، تجربه ام و مسئولیتم را برایم بزرگ جلوه بدهند و القا کنند که برای سپاه و انقلاب و جنگ لازم تر هستم . ولی ، همه باید بدانند که حرف من چیز دیگری و هدفم ، هدف والایی است.

زیرا توفیق شرکت در مدرسه عشق و بسیج با ارزش و نتیجه بخش خواهد بود ، زیرا ارزشهایی که از شرکت در جنگ ، به دور از مسئولیت های دنیوی برای یک فرد رزمنده ساده نصیب می شود ، خارج از بحث و فکر و عقل بشر خاکی است و بدانید که جبهه برای مردان خدا خیلی زیباست ، زیرا هر چه در آن بینی ، نور خداست و صحبت شهادت و ایثار.

حرف ، حرف شهادت . و آنچه بینی چهره مردان مصمم و جوانان معصوم که با تمام وجودشان برای انجام تکلیف الهی ، در رفتن به خط مقدم ، سعی می کنند بر یکدیگر پیشی گیرند . حال ، قضاوت کنید که انسان چگونه می تواند مصاحبت و برادری چنین انسانهایی را نادیده بگیرد ؟

و اما نهایت سخنم ، طلب رحمت از خداوند متعال برای شما ، خانواده ام ، همسرم و پدر و مادرم است و درخواست حلالی این بنده گناهکار از تمام رزمندگان ، به خصوص برادران لشکر عاشورا و سپاه منطقه پنج و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) می خواهم که مرا حلال کنند ، زیرا دیگر برایم قلباً الهام شده که این بار –

اگر خداوند رحمان و رحیم بخواهد – به فیض شهادت نائل خواهم آمد . لذا دیگر منتظر من نباشید چون من به دیدار معشوق خود و دیدار سرور آزادگان اباعبدالله (ع) و شهدای کربلا حسینی ایران شتافته ام

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

علی تجلایی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *